صفت. اقتصادی در استفاده یا هزینه; محتاطانه صرفه جویی یا صرفه جویی؛ بیهوده نیست: آنچه دفتر شما به آن نیاز دارد یک مدیر مقتصد است که بتواند بدون متوسل شدن به کاهش هزینه های دردناک در پول شما صرفه جویی کند.
مقتصد بودن به چه معناست؟
1: دقت در خرج کردن یا استفاده از لوازم. 2: غذای مقرون به صرفه و ساده و بدون چیزهای غیر ضروری. کلمات دیگر از مقتصد.
آدم مقتصد کیست؟
کسی که ساده و اقتصادی زندگی می کند را می توان مقتصد نامید. خرید لباس در مغازه باربری مقرون به صرفه تلقی می شود. … صرفه جویی، اسپارتی، و محتاط مترادف با صرفه جویی هستند، کلمه ای که اغلب برای توصیف فردی که زندگی ساده ای دارد، معانی مثبتی دارد.
معنی صرفه جویی در انگلیسی چیست؟
: کیفیت یا حالت صرفهجویی: مدیریت دقیق منابع مادی و بهویژه پول: صرفهجویی برای این اجارهکنندگان، فلسفه بیشتر داشتن همه چیز است…
صرفه جویی با مثال چیست؟
تعریف مقتصد خرج نکردن پول زیاد و اسراف نکردن است. نمونه ای از صرفه جویی کسی است که از کوپن برای خرید مواد غذایی استفاده می کند. … اجتناب از هزینه های غیرضروری پول یا هر چیز دیگری که قرار است استفاده یا مصرف شود. اجتناب از ضایعات.