برای از دست دادن قدرت، درخشندگی یا سرزندگی. dead'en·er n. تنظیم
آیا کلمه ای مرده وجود دارد؟
برای ایجاد چیزی کمتر دردناک یا قوی تر: مرفین اغلب برای کاهش درد آسیب های جدی استفاده می شود.
معنی مرده در انگلیسی چیست؟
فعل متعدی. 1: تضعیف نیرو یا احساس: بیحرکت مرده شد اشتیاق او درد را از بین برد. 2a: سلب درخشندگی.
احساس مرده به چه معناست؟
تعریف deadened. صفت عاری از احساس فیزیکی; بیحس. مترادف "هنگامی که دندانپزشک دندان مرده اش را سوراخ می کرد، احساس ناراحتی نمی کرد": مرده غیر حساس.
آیا واقعی یک کلمه واقعی است؟
Actual صفتی است به معنای "واقعی"، "واقعی" و "شئی به خودی خود". اشاره به زمان ندارد. واقعی همیشه بلافاصله قبل از اسمی می آید که توصیف می کند: …