De Lacey دهقان نابینا پاریسی است کهبا پسر و دخترش در یک کلبه زندگی می کند. او یک پیرمرد خوب است: "از خانواده ای خوب در فرانسه" (14.2)، او تنها کسی است که با هیولا با مهربانی برخورد می کند. (خوب، به این دلیل است که او نابینا است.
کارکرد خانواده De Lacey در فرانکشتاین چیست؟
اگرچه خانواده و هیولا کمترین تعامل را دارند، اما نقش مهمی در رشد هیولا به عنوان یک شخصیت دارند وقتی هیولا برای فرار از خشم اولی در حومه شهر سرگردان است. شهری که او کشف می کند، خانه ای کوچک می سازد تا دنیای بیرون را از دور ببیند.
دی لیسی کیست؟
پیرمرد کوری که در تبعید با فرزندانش فلیکس و آگاتا در کلبه و جنگل زندگی می کند.به عنوان یک مرد نابینا، دی لیسی نمی تواند ظاهر بد هیولا را درک کند و بنابراین از حضور او با وحشت عقب نمی نشیند. او نشان دهنده خوبی طبیعت انسان در غیاب تعصب است.
چرا فرانکشتاین به De Lacey نزدیک می شود؟
او تصمیم می گیرد ابتدا به دی لیسی نابینا نزدیک شود، به این امید که او را در زمانی که فلیکس، آگاتا و سافی دور هستند به دست آورد. او معتقد است که دی لیسی، بدون تعصب نسبت به ظاهر شنیع خود، ممکن است بتواند دیگران را نسبت به طبیعت ملایم خود متقاعد کند.
چرا De Laceys فقیر هستند؟
خانواده از فقر و کمبود غذا رنج می برند. خانواده De Lacey که در اصل خانواده ای مرفه فرانسوی هستند، از فرانسه به آلمان تبعید شده اند. این هیولا زبان فرانسوی را از خانواده یاد می گیرد و آن کلمات را خودش تمرین می کند.