فعل (با مفعول استفاده می شود)، فرو ریخته، mir·ing. فرو رفتن و تعمیر در منجلاب; باعث چسبیدن سریع در منجلاب شود. دربرگرفتن - شامل بودن - شامل شدن؛ درهم تنیده.
فعل misd به چه معناست؟
mired; مینگ تعریف میر (ورودی 2 از 2) فعل متعدی. 1a: باعث چسبیدن سریع به داخل یا گویی در منجلاب شدن ماشین در گل و لای فرو رفته است. ب: ممانعت کردن یا خودداری کردن به گونهای که گویی توسط منجلاب: گرفتار شدن شرکت در مشکلات قانونی گرفتار شده است.
آیا کلمه ای درگیر است؟
گاهی اوقات، فرورفتن به معنای واقعی کلمه گرفتار شدن در منجلاب است که مانند باتلاق یا گل و لای است. اما معمولاً وقتی مردم در گیر افتادهاند، در چیزی کمتر مشکلساز است اما بیرون آمدن از آن به همان اندازه سخت است. ممکن است در شش ساعت تکالیف غرق شوید.
آیا Mir قید است؟
قید. Megszidtam، Mire Sírva Fakadt. - من او را سرزنش کردم، پس از آن او شروع به گریه کرد.
آیا ورونیکا اسم است یا فعل؟
اسم (گاهی اوقات حرف بزرگ اولیه) کلیسایی. تصویر صورت مسیح که در افسانه گفته می شود به طور معجزه آسایی بر روی دستمال یا حجابی که سنت ورونیکا به او داده بود تا صورت خود را در راه کالواری پاک کند، نقش شده است.