1 باستانی: فسق، شرارت. 2 باستانی: بدی، ناپسندی به ویژه: فساد فیزیکی.
آیا خوشرویی یک کلمه است؟
انحراف یا فساد اخلاقی; شرارت، فسق؛ یک نمونه از این.
این کلمه به چه معناست شهروند؟
1: ساکن یک شهر یا شهرک به ویژه: فردی که از حقوق و امتیازات یک آزاده برخوردار است. 2a: عضو یک ایالت. ب: یک فرد بومی یا دارای تابعیت که مدیون وفاداری به یک دولت است و حق حمایت از آن را دارد. او یک شهروند آمریکایی بود اما بیشتر عمر خود را در خارج از کشور گذراند.
تو از فسق چه می فهمی ؟
1: عمل یا عمل فاسد فاسدهای جنگ. 2: کیفیت یا حالت فاسد، شرور یا منحرف بودن: کیفیت یا حالت فاسد بودن او از ثروت افسانهای آن شگفت زده میشود، اما از آنچه بهعنوان انحطاط اخلاقی آن میداند عمیقاً نگران است… -
فاسد اخلاقی به چه معناست؟
تعریف فاسد فاسد اخلاقیاست. وقتی مدام به همسرتان دروغ می گویید تا بتوانید روابط خارج از ازدواج را انجام دهید، این نمونه ای از رفتارهای فاسد است. صفت 2. فاسد اخلاقی; منحرف.