کارمن از خانه خود و آنچه او بودجه هنگفتی می نامید راضی بود. او می افزاید، مردان ارشد آنها از طریق گزارش میل به خیر بسیار تجملاتی بودند. اتاق ناهار خوری مستقیماً از آشپزخانه بیرون بود که آن هم مجلل بود. همه آن طرحبندیهای مجلل را در مجلات براق فراموش کنید.
چگونه از کلمه lavish استفاده می کنید؟
(1) آنها سبک زندگی بسیار مجللی داشتند. (2) این فیلم دارای لباس های مجلل و دکورهای دیدنی بود. (3) او فاخرترین آثار موتزارت را به صحنه برد. (4) شب یک مراسم مجلل با غذاهای باشکوه و عرضه بی پایان شامپاین بود.
مثال تجمل چیست؟
تعریف تجمل بسیار سخاوتمندانه یا فراوان است. یک نمونه از تجملات مهمانی است که در آن غذا و نوشیدنی زیاد است. بی اعتدال در دادن یا بخشش; بی وقفه منتقدان با تمجید خود تحسین برانگیز بودند.
تجملات در یک جمله به چه معناست؟
1: انفاق یا انفاق فراوان: اهداکنندگان اسراف و تجمل در ستایش کارمندانش تحسین می کنند. 2الف: توجهات پر زرق و برق مادرش جورج مردیت را به وفور به خرج داد یا ایجاد کرد. ب: مشخص شده با فراوانی یا زیاده روی یک جشن مجلل یک خانه مجلل. مجلل فعل.
وقتی کسی را تجمل می کنید به چه معناست؟
Lavish به معنای " سخاوتمند و زیادهرو" به عنوان صفت و "سخاوتمندانه دادن" به عنوان فعل است. اگر دوست ندارید مردم با توجه شما را تحسین می کنند، ممکن است به جای آن از پخش مجلل غذاهای عالی قدردانی کنید.