1: اجازه دادن به (کسی) برای پیاده شدن از اتوبوس، هواپیما، و غیره. اتوبوس توقف کرد تا چند مسافر را رها کند. … 2: اجازه دادن به (کسی که در حال انجام کار اشتباه یا غیرقانونی دستگیر شده است) بدون تنبیه برود. افسر پلیس فقط با یک هشدار او را رها کرد.
به چه معناست؟
آزاد کردن یا اخراج شخصی بدون مجازات. قاضی اجازه نداد من راحت باشم.
چگونه از let off در جمله استفاده می کنید؟
فرار از مجازات. متهم یک حکم تعلیقی دریافت کرد که بسیاری آن را به منزله انکار تلقی کردند. پنالتی از دست رفته یک ضربه بزرگ برای تیم میزبان بود. (مهندسی) وسیله ای برای رها کردن، رها کردن یا بیرون دادن، به عنوان تار از استوانه بافندگی.
یعنی چه چیزی بخار را رها کنید؟
اگر بخار خود را رها کنید، انرژی، عصبانیت یا احساسات شدید خود را با فعالیت بدنی یا با رفتار پر سر و صدا یا خشونت آمیز خلاص می کنید. [غیررسمی] ورزش راه خوبی برای آرامش یا تخلیه بخار است.
رها کردن به چه معناست؟
1. فعل چند قسمتی. اگر چیزی یا کسی اجازه دهد آب، هوا یا نفس بیرون بیاید، اجازه میدهد جاری شود یا فرار کند.