1. پوسیدگی، تجزیه، متلاشی شدن، پوسیدگی دلالت بر زوال یا دور شدن از وضعیت صدا دارد. پوسیدگی به معنای زوال کامل یا جزئی ناشی از تغییرات طبیعی پیشرونده است: پوسیدگی دندان.
تعریف پوسیدگی چیست؟
فعل. پوسیدگی، تجزیه، پوسیدگی، پوسیدگی، فاسد شدن به معنای انحلال مخرب است. پوسیدگی به معنای تغییر آهسته از حالت سلامت یا کمال است تجزیه عمارت در حال پوسیدگی بر شکسته شدن توسط تغییرات شیمیایی تاکید می کند و هنگامی که به مواد آلی اعمال می شود یک فساد است.
آیا پوسیدگی یعنی پوسیده؟
تعریف علمی برای پوسیدگی
تجزیه یا پوسیدگی مواد آلی از طریق عمل باکتریها، قارچها یا موجودات دیگر. تجزیه.
آیا پوسیدگی و پوسیدگی یکسان است؟
به عنوان افعال تفاوت بین پوسیدگی و پوسیدگی
این است که پوسیدگی به دلیل عملکرد بیولوژیکی، به ویژه توسط قارچ ها یا باکتری ها، دچار پوسیدگی می شود تجزیه به دلیل عملکرد بیولوژیکی ، بدتر شدن، از دست دادن قدرت یا سلامتی، کاهش کیفیت.
مصادیق پوسیدگی چیست؟
نمونه ای از پوسیدگی وقتی میوه های کهنه شروع به پوسیدگی می کنند است. نمونه ای از پوسیدگی زمانی است که یک محله شروع به جرم و جنایت می کند. (زیست شناسی) برای تجزیه به اجزای سازنده. پوسیدگی پوسیدگی به عنوان ماده پوسیده یا حالت پوسیدگی، زوال یا کاهش تعریف می شود.