همچنین، یک ردیف یا طوفان راه بیندازید. ایجاد اختلال؛ شروع کردن دعوا به عنوان مثال، سوپ سرد بود، و عمه مریم شروع به داد و بیداد کرد، مدیر را صدا کرد، یا نیازی به ایجاد یک ردیف نیست. پسرها بی سر و صدا خواهند رفت، یا اگر او را اخراج کنند، کارل آماده است تا طوفانی به پا کند.
ضربه زدن به چه معناست؟
فعل متعدی. 1: باعث برخاستن ابرهای گرد و غبار به سمت بالا شود که توسط اتومبیل های در حال عبور بالا می روند. 2: برانگیختن: برانگیختن شلوغی. فعل ناگذر.
سر و صدا است یا سروصدا کردن؟
باعث غوغا یا نمایش بیهوده شود، زیرا مطمئن هستم که او به زودی اینجا خواهد بود. لطفا سر و صدا راه ندهید همچنین اغلب به عنوان ایجاد سر و صدا در مورد یا بیش از آن گفته می شود، مانند اینکه او در مورد هیچ چیز سر و صدا می کند، یا اگر سر و صدا در مورد اقلام کوچک بودجه ایجاد کنید. ، وقتی در مورد بزرگ ها بحث می کنیم چگونه خواهد بود؟
Fuss up به چه معناست؟
گویش.: برای زیباسازی: صحنه را با افراد اضافی و اکشن اضافی تزئین کنید - نیویورک تایمز.
اصطلاح kick up a row چیست؟
بسیار پر سر و صدا بودن در مورد نارضایتی خود از چیزی; برای ساختن یک صحنه وقتی فروشگاه از قبول بازگشت او بدون رسید امتناع کرد، مادرم یک ردیف به پا کرد. در اکثر فروشگاههای بزرگ، اگر در مورد محصولی که انتظارات شما را برآورده نمیکند، دعوا کنید، تقریباً قطعاً بازپرداخت دریافت خواهید کرد.