balmy (مصادف.) استفاده نمادین برای "نرم و تسکین دهنده" به تاریخ ج. 1600; نسیم، هوا، و غیره. "ملایم، معطر" (ترکیب هر دو حس قبلی) اولین بار در سال 1704 تایید شد. معنی "ضعیف فکر، احمق،" 1851، از زبان عامیانه لندن است، شاید به دلیل اشتباه گرفتن با بارمی..
اولین بار چه زمانی کلمه balmy استفاده شد؟
اولین استفاده شناخته شده از بالمی در قرن پانزدهم بود.
Balmy در استرالیا به چه معناست؟
معنا: اصطلاحات غیررسمی یا عامیانه برای ذهنی نامنظم. مترادف: در اطراف خم; ملایم؛ بارمی; خفاش ها باتی؛ دلخراش حشره دار ترک خورده؛ کراکر؛ daft; نقطه چین؛ میوه ای؛ یونجه; کوکی کوکی لوکو لوونی; حلقه دار آجیل؛ آجیل؛ دور خمیدگی؛ حواس پرت غمگین.
آیا ملایم است یا برمی؟
BALMY یک صفت (کلمه ای توصیف کننده) است که به معنای گرمای دلپذیر است. اگر وسوسه شدید آن را با L برای آب و هوای دوست داشتنی اشتباه بگیرید. "این یک روز زیبای تابستانی است." بارمی یک عبارت محاوره ای یا غیر رسمی برای دیوانه یا دیوانه است.
آدم ملایم چیست؟
Adj. 1. ملایم - اصطلاحات غیررسمی یا عامیانه برای ذهنی نامنظم; خفاشها، خفاشها، خفاشها، خفاشها، کالسکهها، ترقهها، ناقص، نقطهزن، هيوير، کوکي، کوکي، لوکو، بينقص، اطراف خم، مهرهها، دور خم، حواس پرت، هيجانانگيز، مهرهدار، برمي ، حلقه ای، میوه ای، ترک خورده.