1 میل به خندیدن تبدیل به یک اجبار شد. 2 نظام حقوقی مبتنی بر اجبار است. 3 بردگان با اجبار کار می کنند نه با انتخاب. … 6 او یک اجبار ناگهانی را احساس کرد که سطل را رها کند و بدود.
مثال های خوب اجبار چیست؟
اجبارهای رایج عبارتند از نظافت بیش از حد و شستن دستها; چک کردن مکرر درها، قفل ها، وسایل برقی و غیره؛ مراسمی که برای جلوگیری از تماس با اشیاء خرافی طراحی شده است. استفاده از دعا یا سرود برای جلوگیری از اتفاقات بد؛ ترتیب و بازآرایی اشیاء؛ و احتکار تعداد زیادی از معمولی …
چگونه از کلمه اجباری در جمله استفاده می کنید؟
شما به او فرصت دادید اما این رفتار اجباری و اعتیادآور استاو هم یک دروغگوی اجباری بود. هر چه فرد آرامتر باشد، بر افکار مضطرب و رفتارهای اجباری کنترل بیشتری دارد. او پس از تصادف اتومبیل های مسابقه ای را رها کرد، اما میل اجباری برای برنده شدن را حفظ کرد.
فعل اجبار چیست؟
اگر به لاتین برگردید، compulsus، فعل گذشته فعل compellere، "اجبار کردن" را می یابید. شما می توانید ارتباط را با کلمه ما اجبار که به معنای "چیزی قانع کننده" است، ببینید. این کلمه در سال 1909 در ترجمه ای از مطالعات فروید معنای روانشناختی بیشتری پیدا کرد و نوعی روان رنجوری را پیشنهاد کرد که …
چه نوع واژه ای اجبار است؟
اسم . عمل اجباری; محدودیت؛ اجبار.