فراخوانی یا به وجود آمدن با یا گویی با جادو (معمولاً به دنبال آن): به نظر می رسید که او شخصی را که در مورد او صحبت می کند تجسم کرده است. به ذهن آوردن؛ recall (معمولاً به دنبال آن بالا): تصور کردن گذشته. به طور جدی یا جدی متوسل شدن: من شما را وسوسه می کنم که درخواست من را بشنوید.
چگونه از conjured در جمله استفاده می کنید؟
مثال جملات تخیلی
- او در خواب دید که ذهنش چه چیزی را تداعی می کند. …
- در 13 اکتبر 1307 دستگیری همه شوالیه های معبد در فرانسه، شکستن طوفانی که از حسادت و طمع سلطنتی ایجاد شده بود، رخ داد.
نمونه تخیل چیست؟
تداعی کردن به عنوان فراخوانی روح یا تمرین جادو تعریف می شود. یک مثال برای تجسم گروهی دور یک میز است که سعی می کنند روحی را از دنیایی دیگر صدا کنند.
کلمه دیگری برای conjured چیست؟
مترادف و متضاد تداعی
- تجدیدنظر (به)،
- التماس،
- التماس،
- محاصره،
- دعا،
- تحمل،
- درخواست،
- مهم،
تداعی کردن چیزی به چه معناست؟
1: برای اتهام یا درخواست جدی یا جدی "من شما را تدبیر می کنم … پرونده من را خوب بسنجید …" - شریدان لو فانو. 2 الف: احضار با یا گویی از طریق استناد یا افسون. b(1): تحت تأثیر قرار دادن یا تأثیر گذاشتن با یا گویی با جادو.