dil·a·ator·ry adj. 1. ایجاد یا قصد ایجاد تاخیر: تاکتیک های گشادکننده در قوه مقننه.
اتساع به چه معناست؟
1: مراقبت یا قصد ایجاد تاکتیک های گشادکننده تاخیری. 2: با تعلل مشخص می شود: تأخیر در پرداخت صورت حساب.
Dilantry به چه معناست؟
تمایل به تاخیر یا به تعویق انداختن; آهسته. تدریجی؛ تاخیر.
آیا Obduration یک کلمه است؟
اسم. عمل ساختن یا تبدیل شدن بهکسل کننده، سخت شدن در گناه، یا غیر قابل احساس شدن در برابر نفوذ اخلاقی. واقعیت یا شرط بی حوصلگی؛ سنگدلی، بی عذابی سرسخت.
آیا جزئیات یک اسم هستند؟
Noun همه جزئیاتعروسی با دقت برنامه ریزی شده بود. آنها تمام جزئیات خانه را طراحی کردند. جزئیات حکاکی شده جعبه چوبی ما جزئیات کار هنرمند را تحسین کردیم.