بخش سخنرانی: صفت. تعریف 1: مهار نشده یا غیرقابل کنترل. افسار گسیخته مشخصه این دوره فساد گسترده در دولت شهر بود.
Rampant یک صفت یا قید است؟
صفت. خشونت در عمل یا روحیه؛ خشمگین خشمگین: یک پلنگ شایع. به شکل علف های هرز به طرز سرسام آوری رشد می کند. در نوسان کامل؛ غالب یا کنترل نشده: یک شایعه شایع.
آیا Rampant یک قید است؟
به طور گسترده قید - تعریف، تصاویر، تلفظ و نکات استفاده | فرهنگ لغت یادگیرنده پیشرفته آکسفورد در OxfordLearnersDictionaries.com.
فعل rampant چیست؟
داد و بیداد . حرکت وحشیانه یا خشن.
اسم rampant چیست؟
داد و بیداد. دوره ای از اقدامات خشونت آمیز و دیوانه وار.