(1) او ادعا کرد که این چیزها را با وحی الهی می داند. (3) هر افشای پی در پی بی کفایتی میخ دیگری بر تابوت رئیس است. (4) افشای گذشته رسواکننده او به استعفای او منجر شد.
چگونه از وحی در جمله استفاده می کنید؟
نمونه هایی از مکاشفه در یک جمله
کتاب شامل افشاگری های تکان دهنده زیادی در مورد زندگی شخصی شهردار است. افشای اینکه او یک مصرف کننده مواد مخدر است برای من تعجب آور نبود. افشاگری های روزنامه باعث رسوایی شد.
مثال وحی چیست؟
مکاشفه به عنوان یک واقعیت یا رویداد شگفت انگیز تعریف می شود که شما را وادار می کند به چیزها به شیوه ای جدید نگاه کنید.نمونه ای از مکاشفه زمانی است که دوست شما که همیشه سه سگ داشته است ناگهان آشکار می کند که یک گربه است. … نمونه ای از مکاشفه زمانی است که حقیقتی را یاد می گیرید که نگاه شما را به جهان اطراف تغییر می دهد
معنای وحی داشت؟
n. 1 عمل یا فرآیند افشای چیزی که قبلاً مخفی یا مبهم بوده است، به ویژه. چیزی درست است 2 یک واقعیت افشا شده یا آشکار شده، به ویژه. به روشی دراماتیک یا غافلگیرکننده.
چگونه از وحی الهی در جمله استفاده می کنید؟
آنها معتقد بودند که برای تشخیص وحی الهی در تورات به بیابان فراخوانده شده اند. او بعداً به دنبال آیات الهی در سال 1891 خود را مسیح موعود و مهدی اعلام کرد. پیامبر کسی نیست که صرفاً موعظه کند، بلکه ادعای وحی الهی از طریق خدا را دارد. این یک وحی الهی است.