1a: به راحتی برانگیخته می شود تا یک پسر پرشور اما نه شریر - H. E. Scudder. ب: پر از خشم: عصبانی در دفاع از توله اش پرشور بود و خشم او را متحول کرد - G. D. Brown. 2a: توانایی، تحت تأثیر قرار گرفتن یا ابراز احساس شدید یک عملکرد پرشور یک مربی پرشور.
وقتی کسی بیش از حد پرشور است به چه می گویند؟
1 هیجان انگیز، احساساتی، غیرتمند. تکانشی پر شور 1، 3، 4 پرشور، پرشور، هیجان زده، پرشور، گرم، مشتاق، جدی، درخشان، سوزان، آتشین. خشن. 5 بیهوش، وبا، حساس، کوتاه مزاج، آتشین، تندخو.
آیا پرشور یک احساس است؟
داشتن، اجبار کردن، یا تحت سلطه احساسات شدید یا احساس قوی; فروید: مدافع پرشور سوسیالیسم.ابراز، نشان دادن یا مشخص شدن با احساس شدید یا قوی؛ عاطفی: زبان پرشور. … شدید یا تند، به عنوان عواطف یا احساسات: اندوه پرشور.
کجا از پرشور استفاده کنیم؟
مثال جمله پرشور
- دانشجوی جوان به موسیقی علاقه زیادی داشت. …
- پسر علاقه زیادی به حیات وحش داشت و خواندن کتابهای مربوط به حیوانات را آموخت. …
- او علاقه زیادی به آشپزی آسیایی داشت و این در تجربه غذاخوری او منعکس شده است. …
- کارمن به همان اندازه که زیبا بود پرشور بود.
مثال پرشور چیست؟
تعریف پرشور داشتن یا نشان دادن احساسات قوی، عواطف قوی یا میل جنسی قوی است. یک نمونه از پرشور کسی است که عاشق حرفه خود است… ناشی از، ابراز، یا تمایل به برانگیختن احساس قوی است. پرشور شدید، قوی؛ پرشور یک سخنرانی پرشور