hu·man·ized, Hu·man·iz·ing, Hu·man·iz·es. 1. به تصویر کشیدن یا اعطای خصوصیات یا صفات انسانی. انسان را بساز: عروسکها را با مهارت زیادی انسانی کرد. 2. آغشته شدن به انسان دوستی یا مهربانی انسانی. متمدن: اعمال ادبی که زندگی را در یک شهر بزرگ انسانی می کند.
Humanizer به چه معناست؟
فعل (مورد استفاده با مفعول)، انسانسازیشده، انسانسازیشده. برای انسان دوستانه، مهربان یا ملایم ساختن. … فعل (بدون مفعول استفاده میشود)، انسانسازیشده، انسانسازیشده. انسان شدن یا انسان بودن.
چند نمونه از انسان سازی چیست؟
انسانی کردن حیوانات خانگی توسط صاحبان آنها. انسانسازی شرکتکنندگان باعث میشود که آنها تمایل بیشتری به سازش پیدا کنند. این فیلم انسان سازی یک اسکیت باز را به تصویر می کشد که اغلب به عنوان یک شرور در نظر گرفته می شود.
معنای بورنموث چیست؟
Bournemouthnoun. شهری در دورست، انگلستان. ریشه شناسی: از Bourne + mouth.
تجربه انسانی کردن چیست؟
فعل متعدی. اگر موقعیت یا شرایطی را انسانی کنید، آن را با تغییر آن به گونه ای بهبود می دهید که آن را برای مردم مناسب تر و دلپذیرتر می کند.