adj. نداشتن هیچ پایه و اساس در واقع؛ بی اساس مترادف: بی اساس، بی اساس، بیکار، بی اساس، بی دلیل. این صفت ها به معنای بی پایه و اساس بودن در واقع: اتهام بی اساس; شایعات بی اساس؛ شایعات بیهوده؛ شبهات بی اساس؛ حسادت بی دلیل.
در واقع هیچ مبنایی وجود ندارد؟
از لغت نامه Longman of Contemporary Englishba‧sis /ˈbeɪsɪs/ ●●● اسم S2 W1 (پایه های جمع /-siːz/) 1 [قابل شمارش] واقعیت ها، ایده ها یا چیزهایی که از آنها چیزی می توان ادعای آنها هیچ مبنایی نداشت در واقع (=این درست نبود).
بی اساس به چه معناست؟
صفت. بدون هیچ دلیلی برای حمایت از آن . بی اساس . بی اساس . بی اساس.
معنای کامل پایه چیست؟
اساس. سیستم اطلاعات خدمات و ارزیابی پایه.
اساس چیزی به چه معناست؟
1: پایین چیزی که به عنوان پایه آن در نظر گرفته می شود. 2: جزء اصلی چیزی آب میوه اساس ژله را تشکیل می دهد.