راه اندازی (چیزی)
- برای انجام سفر یا کار. …
- ارائه چند سخنرانی طولانی، داستان، طنز و غیره…
- دستور دادن، وادار کردن یا وادار کردن کسی به انجام یک سفر یا کار. …
- وادار کردن کسی برای بیان سخنان طولانی، داستان، طنز و غیره.
منظور از راه اندازی "؟ چیست؟
فعل ناگذر.: برای شروع یک دوره یا سفری که به سمت خانه شروع شد.
تنظیم در نوشتن به چه معناست؟
(tr) باعث می شود (فردی) عمل کند یا کاری انجام دهد، مانند خنده یا داستان گفتن.
مترادف کلمه set off چیست؟
در این صفحه می توانید 44 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی، و واژه های مرتبط را برای set off پیدا کنید، مانند: set apart، تنظیم جرقه، برعکس، متفاوت باشد، متفاوت به نظر برسد، منفجر شود، شروع کند، راه بیفتد، راه بیفتد و تضاد داشته باشد.
چه چیزی در یک جمله مشخص می شود؟
میخواهیم فردا صبح تا ساعت ۱۰ به سمت پاریس حرکت کنیم. به محض اینکه زنگ هشدار به صدا درآمد، سگ ها را خاموش کرد. ما اصلا نخوابیدیم این واقعیت که او یادش نمیآید که کتابهایش را به مدرسه ببرد، واقعاً مرا آزار میدهد.