مثال جمله آسیب دیده. او به آسم مبتلا بود و بازنشستگی او تنها توسط جامعه چند دوست برگزیده تسکین یافت. من متوجه می شوم که دیدن کودک کوچولوی آسیب دیده آنها که مجازات می شود و مجبور به انجام کارهایی برخلاف میل او می شود، دردناک است.
مصداق مصیبت چیست؟
تعریف مصیبت عبارت است از نفرینی برای تحمل یا چیزی که باعث عذاب، رنج یا درد شدید می شود. یک مثال از یک مصیبت، تشخیص یک بیماری کشنده است یک مثال از یک مصیبت، فرآیند شیمی درمانی است. … چیزی که باعث درد، رنج، پریشانی یا عذاب می شود.
چگونه از رنج در جمله استفاده می کنید؟
نمونه هایی از مصیبت در یک جمله
او بینایی خود را از دست داد و اکنون یاد می گیرد که با رنج خود زندگی کند. او از یک مصیبت مرموز درگذشت.
در مورد مبتلایان از چه چیزی استفاده می کنیم؟
Afflict تاکید می کند که چه کسی رنج می کشد. Inflict بر شخص یا چیزی که باعث رنج می شود تأکید می کند. این را امتحان کنید: من به چیز وحشتناکی مبتلا شده ام، بنابراین به دیگران صدمه می زنم.
معنای مبتلا شدن چیست؟
1a: ایجاد درد یا رنج برای: ناراحتی شدیدی که باعث رنج و ناراحتی مداوم افراد مبتلا به آرتریت منطقه ای شود که از گرسنگی و فقر رنج می برند. ب: دردسر، صدمه زدن.