BEWITCH (فعل) تعریف و مترادف | دیکشنری مک میلان.
چگونه از Witched در جمله استفاده می کنید؟
(1) او توسط زیبایی او جادو شد. (4) او حرکت نمی کرد، گویی کسی او را جادو کرده است. (5) مریم با لبخندش او را جادو کرد.
چگونه از Bewitched استفاده می کنید؟
تأثیر یا گویی از جادو یا جادو. تحت یک طلسم: داستان های عجیبی از مردم محلی درباره خانه شنیدند. یکی گفت این خانه جادو شده است، که نفرین شده است.
جادو کردن کسی به چه معناست؟
1a: تحت تأثیر قرار دادن یا تأثیر زیان بار به ویژه توسط جادوگری. ب: طلسم کردن. 2: گویی با نیروی جادوگری جذب کردن: مسحور کردن، مجذوب زیبایی او. فعل ناگذر.: جادو کردن کسی یا چیزی.
جادو کردن یک مرد به چه معناست؟
جادوکردن است برای افسون کردن شخصی با جادو یا جلب توجه او به روشی دیگر.