صفت. تا حد معینی آسیب دیده یا خراب شده; کمتر کامل، جذاب، مفید و غیره ساخته شده است: همه ما ممکن است درگیر جنبه های مخدوش شخصیت خود باشیم.
معنای کلمه خراب چیست؟
فعل متعدی. 1: تخریب یا کاهش کمال یا تمامیت: غارتی که زندگی آنها به دلیل مشکلات مواد مخدر مخدوش شده است - ویلیام پلامر روابط آنها با درگیری های شرم آور خدشه دار شد - L. W. Beck نژاد توسط لکه دار شد انباشته 23 ماشین - مایک هریس.
آیا خراب به معنای آسیب دیده است؟
اگر چیزی خراب شده باشد، به دلیل نقص آسیب دیده است.
چگونه از mared در جمله استفاده می کنید؟
مثال جمله معدوم
- حداقل سه ردپای متفاوت وجود داشت اما آنها خراب و تقریباً غیرقابل تشخیص بودند. …
- جای زخم های خشونت آمیز روی تنه و بازوهای او آسیب دیده است. …
- رین دوباره بیهوش بود، صورتش با خون او آسیب دیده بود.
ازدحام به چه معناست؟
1: برای ازدحام کردن: یک سلبریتی را که توسط طرفداران ازدحام شده است فشار دهید. 2: ازدحام کردن به داخل: جمع کردن خریدارانی که در خیابانها ازدحام میکنند. فعل لازم.: جمع شدن با هم در تعداد زیاد.