1 مناظر چمنزار تبت بی رقیب است 2 ارکستر از نظر تسلط فنی و سرزندگی مطلق بی رقیب است. 3 او دانش بی نظیری از جامعه، مذهب، قانون و آداب و رسوم جنوب عربستان داشت. … 7 دانش او از تمدن های باستانی بی رقیب است.
چه نوع کلمه ای بی رقیب است؟
نداشتن رقیب یا رقیب; مشابه نداشتن غیر قابل مقایسه عالی: کار او از نظر زیبایی نثر بی رقیب است.
نزدیکترین به معنای بی رقیب چیست؟
کلمات مربوط به بی رقیب
استعلایی، تکرار نشدنی، بی نظیر، بی بدیل، استثنایی، مشهور، غالب، برجسته، بی نظیر، نهایی، اصلی، غالب، متمایز، درجه یک، قابل توجه، تحسین برانگیز، خوب، فوق بشری، ارجح، فوق العاده.
در یک جمله استفاده شد؟
" او در سالهای جوانی بازیگر بود." او در دبیرستان یک ورزشکار ستاره بود. "کوین یک خلبان در نیروی هوایی بود. "
بعداً در یک جمله بود؟
بعداً مثالهای جملات
ناوگان دشمن، که متعاقباً اجازه عبور حتی یک قایق را نداد، به کل ارتش او اجازه میدهد از آن فرار کنند. کوچ متعاقباً این روش را بهبود بخشید. او در نبرد تینچبری در سال 1106 اسیر شد، اما متعاقبا آزاد شد.