نمونه هایی از سردرگمی در یک جمله این استراتژی مخالفان ما را گیج کرد. پرونده قتل بازرسان را سردرگم کرده است. تیم مدرسه همه پیشبینیها را باطل کرد و برنده بازیشد. موفقیت نمایش منتقدان را سردرگم کرد.
معنای مخدوش در یک جمله چیست؟
برای گیج کردن یا شگفت زده کردن، به خصوص در اثر یک اختلال یا غافلگیری ناگهانی. گیج کننده confuse: جهت های پیچیده او را گیج کرد. به سردرگمی یا بی نظمی انداختن: انقلاب مردم را گیج کرد.
اگر گیج شده اید به چه معناست؟
1: گیج، گیج. 2: لعنتی من نمی توانم این پنجره گیج را ببندم.
چه کلمات گیج کننده ای؟
سوالات متداول درباره گیج
برخی از مترادف های رایج گیج عبارتند از سرگشته، حواس پرت، مبهوت، غیر پلاس، گیج و پازل. در حالی که همه این کلمات به معنای "گیج کردن و ایجاد مزاحمت ذهنی" است، گیجی به معنای فلج ذهنی موقت ناشی از حیرت یا تحقیر عمیق است.
آیا می توان از مخدوش کردن به عنوان یک اسم استفاده کرد؟
CONFOUND (اسم) تعریف و مترادف | دیکشنری مک میلان.