برای بزرگتر کردن; افزایش در وسعت، حجم یا کمیت؛ افزودن به: با افزودن بال شرقی خانه را بزرگ کردند. برای افزایش ظرفیت یا دامنه؛ گسترش: ما تصمیم گرفتیم شرکت را بزرگ کنیم.
بزرگ کردن به چه معناست؟
فعل متعدی. 1: برای بزرگتر کردن: ثروت خانواده را با سرمایه گذاری های جدید افزایش دهید. 2: دادن دامنه بیشتر به: گسترش آموزش ممکن است دیدگاه فرد را نسبت به جهان بزرگتر کند. 3: برای آزاد کردن یک اسیر بزرگ کنید.
آیا عمل بزرگ کردن چیزی است؟
عمل بزرگ کردن؛ افزایش، انبساط یا تقویت. هر چیزی، به عنوان یک عکس، که شکل بزرگ شده چیزی است. هر چیزی که چیز دیگری را بزرگ می کند. علاوه بر این: بال جدید بزرگنمایی قابل توجهی در ساختمان ایجاد کرد.
آیا کلمه ای به نام Enlargen وجود دارد؟
( غیر استاندارد) برای بزرگنمایی.
بزرگنمایی در عکاسی به چه معناست؟
تعریف: چاپ عکاسی که از نظر اندازه بزرگتر از قاب اصلی است.معمولاً برای چاپ ساخته شده در بزرگ کننده یا دستگاه چاپ اعمال می شود.