مثال جمله خدمتکار خدمتکار نیمه صبح با نامه ای برگشت. سپس به خدمتکار خود دستور داد تا آنها را تحویل دهد.
واژه خدمتکار به چه معناست؟
خدمتکار مردی است که به عنوان خدمتکار در یک خانه شخصی کار می کند. [بریتانیایی، قدیمی] توسط یک خدمتکار منتظر آنها بود. توجه منطقه ای: در AM از خانه دار استفاده کنید. مترادف: خدمتکار، مرد، ساقی، خدمتکار بیشتر مترادف manservant.
جمع منکر چیست؟
اسم. man·server | / ˈman-ˌsər-vənt / جمع menservants\ ˈmen-ˌsər-vən(t)s /
یک خدمتکار چه می کند؟
خدمتکار که به آن خدمتکار نیز می گویند، موقعیتی تاریخی است که به دستیار شخصی امروزی تبدیل شده است. برای قرنها، خدمتکاران برای اعیان، خانوادههای سلطنتی و ثروتمندان فوقالعاده کار میکردند، و اغلب بهعنوان همراه و مراقب و همچنین خدمتکار خدمت میکردند.
جمله خوب برای کلمه پایه چیست؟
یک تکیه گاه یا پایه معماری (مانند یک ستون یا مجسمه). 1، او مجسمه ای را از روی پایه اش پیاده کرد. 2، سعی نکن او را روی پایه بگذاری، او هم مثل بقیه مقصر است! 3، زنان هم بر روی پایه قرار می گیرند و هم مانند شهروندان درجه دوم با آنها رفتار می شود.