نمونه هایی از ناتوانی. به اطلاع ما می رسد که وی در چند روز اخیر در بستر بیماری بوده است. من احساس میکنم به هیچ وجه نمیخواهم اختیاری را که آن بدنها از آن برخوردارند محدود کنم.
معنای indisposed در جمله چیست؟
صفت indisposed یک روش کمی رسمی برای توصیف کسی است که احساس بیماری می کند. ناتوان وقتی کمی زیر آب و هوا هستید، بیخطر میشوید، بهویژه اگر آنقدر بیمار هستید که در رختخواب بمانید و از کار یا مدرسه غیبت کنید.
بینظمی به چه معناست؟
بیمار یا مریض، مخصوصاً اندک: در معرض سرماخوردگی نباشید. بی میلی یا بی اراده؛ averse: آماده کمک کردن نیست.
آیا indisposed به معنای مشغول است؟
(غیررسمی) در غیر این صورت اشغال شده است; مشغول، در دسترس نیست، و غیره. تعریف indisposed ناخواسته یا کمی بیمار است. … وقتی شخصی نمی خواهد به مهمانی برود، این نمونه ای از زمانی است که ممکن است به نظر می رسد که تمایلی به رفتن ندارد.
Indiposition به چه معناست؟
اسم. 1. حالت عدم تمایل یا تمایل: بیزاری، بی میلی، اکراه، عدم تمایل.