فعل متعدی برای ارائه غیر اجتماعی.
منظور شما از تفکیک چیست؟
1: جدا شدن از انجمن یا اتحادیه با تلاش دیگری برای جدا کردن خود از گذشته. 2: به طور خاص متلاشی شود: در معرض تجزیه شیمیایی. فعل لازم. 1: دچار تجزیه شدن. 2: جهش به خصوص به صورت برگشت پذیر.
آیا تفکیک یک فعل است؟
فعل (مورد استفاده با مفعول)، dis·so·ci·at·ed، dis·so·ci·at·ing. قطع ارتباط از (خود)؛ جدا: سعی کرد خود را از تعصب در گذشته دور کند. مشروط به تفکیک.
اجتماعی زدایی به چه معناست؟
فرآیند که طی آن یک فرد از دست دادن نقش و همراه با آن از دست دادن قدرت یا اعتبار مرتبط را تجربه می کند (به عنوان مثال، پس از بازنشستگی از یک ورزش).
چگونه از کلمه dissociate استفاده می کنید؟
تفکیک در یک جمله ?
- وقتی دوستان بورلی با مواد مخدر و الکل دچار مشکل شدند، او تصمیم گرفت از آنها جدا شود و دوستان خوبتری پیدا کند.
- درست پس از مرگ مادر کوین، دوستانش نگران بودند که او از احساسات خود دور شود تا از مرگ او ناراحت نشود.