فعل متعدی. 1: سپرده کردن در یا انگار در مقبره: دفن کردن. 2: برای خدمت به عنوان مقبره. کلمات دیگر از entomb مترادف و متضاد جملات مثال درباره entomb بیشتر بدانید.
Intumed به چه معناست؟
1. قرار دادن در یا انگار در مقبره; دفن کردن … en•tomb′ment, n.
چگونه از entomb در جمله استفاده می کنید؟
مکانی در قبر یا مقبره
- شهر در گدازه های آتشفشانی مدفون شد.
- برخی دانش آموزان در خرابه های خانه مدرسه دفن شدند.
- کلیسای وست مینستر مردان بزرگ بسیاری را به خاک می سپارد.
- تل، یک کوه مصنوعی، گذشته باستانی جریکو را به گور می برد.
- بسیاری از مردم در زیر آوار ساختمان های بمباران شده مدفون شدند.
مدفون شدن در بتن به چه معناست؟
رسمی. /ɪnˈtuːm/ ما. /ɪnˈtuːm/ دفن کردن کسی یا چیزی: ضایعات هسته ای در بتن در اعماق زمین دفن شده است.
مقبره به چه معناست؟
1: محل تدفین: مقبره. 2: ظرفی برای نگهداری آثار مذهبی به ویژه در محراب. مقبره فعل انواع: یا مقبره.